9 روش برای افزایش هوش اجتماعی (Social Intelligence)
آیا دارای هوش اجتماعی بالایی هستید؟ این روزها، تأکیدی که بر IQ و تحصیلات دانشگاهی میشود، بسیار بیشتر از موارد مهمی همچون هوش هیجانی و هوش اجتماعی است.در این مطلب از مدیرتکتاز کمی بیشتر به هوش اجتماعی میپردازیم.
اما اگر بخواهیم بیشتر راجع به هوش اجتماعی که موضوع این مطلب است، صحبت کنیم باید نگاهی هم به کتاب هوش اجتماعی که دکتر دنیل گلمن نوشته است، بیندازیم. در این کتاب هوش اجتماعی به این صورت تعریف شده است.
توانایی ایجاد ارتباطات موفق و مدیریت محیطهای اجتماعی یا اگر بخواهیم سادهتر بگوییم زندگی اجتماعی در کنار دیگران و تعامل با سایر انسانها
اهمیت هوش اجتماعی
علیرغم این که جامعه معمولا تأکید بیشتری بر تحصیلات و کتابخوانی دارد ولی روابط ما تأثیر بسیار بیشتری بر زندگیامان دارد. دلایل زیر، تنها سه مثال از اهمیت هوش اجتماعی در زندگیامان، است.
– روابط پایدار، سیستم ایمنی بدنمان را تقویت میکند و در نتیجه باعث میشود که در برابر بیماریها قویتر باشیم.
– تنهایی و روابط ضعیف از دلایل اصلی استرس، مشکلات جسمانی و افسردگی هستند.
– روابط ما روی همه چیز از همکاران و همسر گرفته تا دوستان و فرزندان تأثیر میگذارد.
مغز اجتماعی
گلمن راجع به ساختارهای خاصی که در مغز ما برای ارتباطات وجود دارد هم مواردی را ذکر کرده است:
- در مغز انسان، سلولهایی وجود دارند که سرعت عملشان از هر نورونی در مغز بیشتر است و وظیفهاشان انتقال تصمیمات اجتماعی ما است. مغز انسانها بیشتر از هر موجود دیگری از این گونه سلولها دارد.
- نورونهای آینهای به ما کمک میکنند تا به وسیله تقلید ناخودآگاه حرکات، رفتار انسانهای اطرافمان را پیشبینی کنیم. این باعث میشود که بتوانیم مانند آنها احساس و رفتار کنیم.
- وقتی مردی زنی را جذاب میداند و آن زن نگاهش میکند، مغزش دوپامین آزاد میکند.
حالا به 9 روشی که دکتر گلمن برای افزایش هوش اجتماعی پیشنهاد داده است، میپردازیم:
گفتگو (The Protoconversation)
اتفاقات زیادی در پس یک گفتگو در مغز ما در حال رخ دادن است. هم زمان که ما صحبت میکنیم، مغز ما در حال انجام کارهای بسیاری همچون مدیریت حالات چهره، کنترل لحن و میزان صدا و حرکات بدن است. افرادی که هوش اجتماعی بالاتری دارند، آگاهی بالاتری هم نسبت به این وقایع دارند. گلمن دو جنبه را بررسی میکند:
آگاهی اجتماعی: نحوه پاسخ دادن شما به دیگران
- همدلی اولیه: درک احساسات دیگران
- کوک و هماهنگ شدن با دیگران: گوش دادن فعالانه
- دقت همدلانه: افکار و نیات دیگران را درک کردن
- شناخت اجتماعی: توانایی درک روابط اجتماعی و محیط اطرافمان
مدیریت اجتماعی: دانستن نحوه برقراری ارتباطات مؤثر
- سنکرون شدن و هماهنگی: همراه شدن با اطرافیان در ارتباطات غیر کلامی
- پرزنت کردن خود: معرفی خود به صورت اثربخش
- نفوذ و تاثیر گذاری: هدایت مسیر تعاملات اجتماعی خودمان
- داشتن دغدغه دیگران: حواسمان به دیگران و نیازهایشان باشد
2- محرکهای اجتماعی شما (Your social triggers)
اجازه بدهید با آگاهی اجتماعی شما شروع کنیم. انسانها و مکانها، محرک احساسات مختلفی هستند و این روی توانایی شما برای ارتباط تاثیر میگذارد. به لحظاتی فکر کنید که در یک ارتباط، هیجان زده یا پرانرژی شدهاید یا به دفعاتی که دچار یأس و شکست خوردگی شدهاید. گلمن نظریهای را در مورد نحوه کارکرد مغزمان در ارتباطات اجتماعی، ارائه میدهد:
- مسیرهای پاییندستی (The low road): مسیر احساسی و هیجانی و لایههای غریزیتر. این چیزی است که باعث میشود زبان بدن و حرکات صورت طرف مقابل را درک کنیم.
- مسیرهای بالادستی (The high road): مسیر آگاهانه و تحلیلی. ما از این مسیر برای ارتباط برقرار کردن و داستان گفتن استفاده میکنیم.
اما چرا این موارد مهم هستند؟ مسیرهای پاییندستی احساسات و غرایز ما را پیش میبرند. برای مثال اگر دوستانتان به مهمانی تولد شما در کودکیاتان نیامده باشند، در بزرگسالی با فکر کردن به تولدتان دچار تنش میشوید حتی اگر الان دوستان زیادی داشته باشید که حاضرند در تولدتان شرکت کنند. اما مسیر بالادستی به شما میگوید که شما بالغ شدهاید و اوضاع تغییر کرده است. ولی همچنان مسیر پایین دستی شما را به تنش اجتماعی دعوت میکند. گلمن این موارد را محرکهای اجتماعی مینامد. شما باید نسبت به محرکهای ناخودآگاه اجتماعیاتان آگاه باشید تا بتوانید تصمیمات بهتری در مورد ارتباطاتتان بگیرید. از طریق سوالات زیر میتوانید مسیرهای پاییندستی و بالادستی خود را بهتر بشناسید:
– از چه نوع روابط اجتماعی هراس دارید؟
– از وقت گذرانی با چه افرادی بیمناک میشوید؟
– چه زمانهایی احساس میکنید که نمیتوانید خودتان باشید؟
3- پایگاه امن (Your secure base)
فرقی نمیکند که یک برونگرای سرزنده باشید یا یک درونگرای آرام، به هر حال شما به فضا یا مکانی جهت بازیابی انرژی خودتان نیاز دارید که گلمن برای آن عبارت پایگاه امن را استفاده کرده است که می تواند یک مکان، آیین مذهبی یا فعالیت باشد که به ما کمک میکند تا احساسات و اتفاقات را درک کنیم. پایگاه امن به دو دلیل عمده برایمان مفید است. اول این که قبل از شروع به ارتباط گرفتن با آدمها می توانیم انرژیمان را بازیابی کنیم و دوم این که به ما کمک میکند تا از هر برخورد اجتماعی چیزی یاد بگیریم.
4- پیوندهای شکسته (Broken bonds)
یکی از بزرگترین تلههای هوش اجتماعی کمبود همدلی است. گلمن این مورد را پیوندهای شکسته نامگذاری کرده است. فیلسوفی به نام مارتین بابر ایدهای را ابداع کرد و نام آن را I-It گذاشت که زمانی اتفاق میافتد که شخصی با افراد دیگر مانند یک وسیله یا ابزار رفتار کند.
فرض کنید، شخصی به تازگی، عزیزی را از دست داده است و یکی از دوستانش با او تماس میگیرد تا ابراز همدردی کند. ناگهان احساس میکند که این تماس از روی مصلحت اندیشی یا اجبار بوده چرا که حواسپرتی اش را از روی شنیدن صدای کیبورد از آن سوی خط، متوجه میشود. همدردیاش هم سرد و کلیشهای است. این تماس باعث میشود که شخص مصیبت دیده، نه تنها حس بهتری نداشته باشد بلکه احساس بدی را تجربه کند. این نوع ارتباط باعث میشود که این شخص احساس کند که با او مانند یک وسیله برخورد شده است.
– هیچ وقت از روی اجبار ارتباط برقرار نکنید.
– در جواب اجبارها سعی کنید از نه استفاده کنید.
– یا با همدلی ارتباط داشته باشید یا اصلا ارتباط نداشته باشید.
5- حس مثبت واگیردار است (Positively infectious)
وقتی شخصی به شما لبخند میزند، بسیار کار سختی است که شما هم در جواب لبخند نزنید. این مورد برای تمام حالات چهره یکسان است. وقتی دوستمان ناراحت است یا گریه میکند، معمولا ما هم چنین شرایطی را تجربه میکنیم. چرا؟ این به دلیل نورونهای آینهای ما است که مشغول به کار هستند. چیزی که بخشی از مسیرهای پایین دستی ما هستند در واکنش به مردم.
6- سازگاری را بپذیرید (Adopt to adapt)
مسیرهای پاییندستی ما، به صورت خودکار، آدمهای اطرافمان را منعکس میکنند. این روش کار کردن همدلی است. مغز ما انسانهای اطرافمان را کپی میکند تا بتوانیم همان احساسی را داشته باشیم که آنها دارند و در نتیجه بتوانیم آنها را درک کنیم و حتی بتوانیم آن ها را پیشبینی کنیم.
بعضی وقتها مسیرهای بالادستی سر راهمان قرار میگیرند. برای مثال، اگر شریک عاطفیامان از چیزی عصبانی باشد، ما سعی میکنیم تا آرام بمانیم و سعی میکنیم او را آرام کنیم. بعضی وقتها این کار، اوضاع را بدتر میکند چرا که شخص مقابل فکر میکند که ما او را درک نمیکنیم. چرا؟ چون ما در حال مقابله با منعکس کننده درون مغزمان هستیم و عصبانیت او را بازتاب نمیدهیم. بعضی وقتها باید اجازه بدهیم که با احساسات طرف مقابل سازگار شویم و خودمان را دقیقا در جایی که آنها هستند، قرار دهیم. این کار ممکن است باعث شود که زاویه دید جدیدی پیدا کنید و آنها هم متوجه میشوند که شما دقیقا با آنها همراه شدهاید.
7- آگاهی از مثلث تاریک (Beware the dark triad)
گلمن، سه دسته از افراد را، سه ضلع مثلث تاریک میداند. ماکیاولیستها، خودشیفتهها و سایکوپاتها که در روابط اجتماعی، دیگران را به عنوان اشیا و ابزار میبینند.
- شخصیت خودشیفته زمانی رخ میدهد که کسی دیدگاه مغرورانهای نسبت به خودش دارد و خودش را محق میداند.
- شخصیت ماکیاولیستی با دیگران بازی میکند و از آنها بهرهبرداری میکند.
- سایکوپاتها اعمالشان بر اساس هوس، ستم و خودخواهیاشان است.
در کل، گلمن مثلث تاریک را با یک جمله خلاصه می کند:
دیگران وجود دارند تا مرا تحسین کنند.
8- ذهن نابینا (Mindblind)
آیا میتوانید حدس بزنید که شخص مقابل قرار است چه بگوید؟ آیا توانایی پیش بینی رفتارهای اطرافیان را دارید؟ آیا از بصیرت برخوردار هستید؟ اگر جوابتان به این سوالات مثبت است، شما آگاهی اجتماعی بالایی دارید. اما اگر جوابتان منفی بوده است، احتمال شما در مرحله نابینایی ذهن هستید. منظورم از این عبارت، عدم توانایی در حس کردن چیزی که در ذهن دیگران میگذرد، است. کلید رسیدن به ذهن بصیرت ذهنی، غمخواری است.
گلمن در کتابش میگوید:
اگر بخواهم خلاصه بگویم، خود شیفتگی، در تمام حالاتش، باعث از بین رفتن همدلی میشود، چه برسد به غمخواری. وقتی تمام تمرکزمان بر روی خودمان باشد، مشکلاتمان بسیار بزرگ جلوه خواهند کرد. ولی وقتی تمرکزمان معطوف دیگران هم میشود، دنیایمان بزرگتر می شود و مشکلاتمان بسیار کوچکتر به نظر خواهند آمد و ظرفیتمان برای ارتباطات بسیار بیشتر میشود.
استدلال گلمن این است که ما آفریده شدهایم تا نوع دوست باشیم. ما ذاتا خوب هستیم ولی بعضی اوقات فراموش میکنیم که خوب بودن، چقدر احساس خوبی دارد.
9- تجویزی که بر پایه مردم است (A people prescription)
“مهمترین یافتهای که راجع به روابط و سلامت جسمانی وجود دارد این است که افرادی که ارتباطات خوبی دارند یعنی آنهایی که ازدواج کردهاند، با خانواده و دوستانشان روابط خوبی دارند یا در اجتماعات مذهبی شرکت میکنند از بیماریها زودتر خلاص می شوند و عمر طولانیتری دارند. 18 مطالعه و تحقیق نشان دهنده این موضوع هستند که یک ارتباط مستقیم بین ارتباطات اجتماعی و طول عمر وجود دارد. “
تجویز گلمن برای داشتن یک زندگی طولانی، شاد و مثبت، داشتن روابط مثبت است. شریک عاطفی ما، دوستانمان، همکارانمان و فرزندانمان هم باعث تقویت روحمان و سیستم ایمنی بدنمان میشوند.
برگرفته از این مطلب
اگر موضوع هوش اجتماعی برایتان جالب بوده است میتوانید مقاله زیر را هم مطالعه نمایید:
اشتراکها: هوشاجتماعی چیست و خصوصیات اخلاقی افراد با هوشاجتماعی بالا!